خُِندِغ

زندگی

 سلام دوستایه من ، میخوام یکم با آداب و رسوم استان خودم هرمزگان عزیز آشنا تون کنم 

فک میکنم از قشنگترین قسمت زندگی  یعنی عروسی شروع کنم بهتر باشه 

عنوان متنم رو ببینید یه بار ...

دیدید ؟ نوشتم خُندِغ 

در زمانهای قدیم در هرمزگان زیبا به محض اینکه سور و ساط عروسی میخواست شروع بشه باید آشناها اطلاع پیدا می کردند که

مثلا عروسیه فلانیه ،  در واقع این موضوع الان توسط کارت دعوت اعلام میشه ...

اما یکم قبل تر تو هرمزگان و شهرهای اطرافش برای اعلام این اتفاق خوشگل چند نفر خانم حالا یا از طرف خانواده عروس یا داماد یا هردو باهم یا خانمایی که کارشون این بود،  عهده دار دعوت به مراسم عروسی بودند که بهشون میگفتند خُندِغ ...

افرادی که خندغ بودند با لباس نو و تمیز درب خونه ها میرفتن و با یه سری اشعار به زبون محلی افراد رو به عروسی دعوت میکردند و میزبانم با شیرینی و شربت ازشون پذیرایی می کردند 

یکی از این اشعار رو میذارم واستون به زبون محلی و ترجمه شم میذارم ...

 سلام دعات ایدادی زن کدرت لاری ایگو بفرمایید سر عروسی پشت شهربانی.

ترجمه : سلام سلامتو رسوند زن قدرت لاری گفت بفرمایید عروسی خونه شون پشت شهربانی

گاهی وقتا کار دعوت چند روز طول میکشید چون خندغ به روستاها و شهرهای اطرافم میرفتن برای دعوت 
آشناهایه عروس و داماد 

خیلی خوشگل بود این رسم یادش بخیر البته هنوزم بعضی از روستاهای استان و یا حتی بعضی از شهرها اینکار رو انجام میدن 

احساس میکنم با اینکار صمیمیت بیشتری موج میزد بین اقوام و دوستان ...

کاش برگردیم به اون زمان قدیم که نه کارت دعوتی نه موبایلی نه تلفنی بود تا برای دیدن همدیگه و جویایه حال هم مجبور بشیم

بلند شیم از جامون و بریم به هم سر بزنیم 

یادش بخیر قدیما...

این بود مراسم دعوت به عروسی در زمان قدیم و تا حدودی الانه هرمزگان ...

روزهایه دیگه بقیه مراسم عروسی رو میذارم ...

منتظر باشید دوستان 




 



نظرات شما عزیزان:

مجید خادم
ساعت15:17---18 شهريور 1395

سلام مجدد بهارجان

متشکرم از حضور و پیگیریت .

شاد باشی و پرشور .


 

سلام جناب خادم 

لطفتون پایدار



مجید خادم
ساعت19:17---17 شهريور 1395

سلام بهار عزیز

راستش ...
... سه - چهار سالی از نگارش اون پُست می‌گذره و خیلی حضور ذهن دقیقی ندارم در خصوص اون موضوع. البته مدتی بعد از نگارش اون مطلب، ابعاد دیگه‌ای از موضوع برام روشن شد که خارج از حوصلۀ بیان هست و صدالبته ارزش بیان‌کردن هم نداره، چرا که اصل موضوع، کودکانه و بی‌ارزش بوده (با سطح نگاه و تحلیل فعلی من) .

بهرحال، هرچند همیشه توی زمینه‌های بیان‌شده - توی پُست مزبور - اونقدر دقت می‌کنم که هیچ حاشیه و زمینۀ اتلاف انرژی‌ای برام ایجاد نکنن(!)، اما - بهرحال - اینجا ایرانه و گاهی، وقتی به کسی نمی‌زنی هم، می‌زنن بهت! صدالبته حقیقتش فرصت مطالعۀ مطلب رو ندارم؛ اما یادم نمیاد که گفته باشم اون خانم با من درد و دل می‌کرد (متوجه نشدم مخاطب، بنده بودم؛ یا اون آقای مدیر عامل)؛ اساساً در عین اینکه سعی می‌کنم حامی پرسنلم باشم، ولی - بهمون دلیل گفته‌شده در بالا و البته به یکسری دلایل مدیریتی - دقت می‌کنم که حد و حدود و حریم‌ها رو رعایت کنن و رعایت کنم؛ چه در خصوص نوع تعامل طرف مقابل با خودم، و چه بالعکس .

مجموعاً اون قضیه، تجربه‌ای شد برای بکار بستن توی نحوۀ تعاملات کاریم توی سالای بعدش. شاید اون‌موقع، نسبت به الان، خیلی کم‌تجربه‌تر بودم و الان دیگه، اونقدرها یاد گرفتم که حتی اگر کسی بخواد بهم بزنه هم، می‌دونم - پیشگیرانه - چطور رفتار کنم که اصلاً به مخیلۀ کسی ظهور نکنه درگیرکردنِ بنده توی این حواشی بی‌ارزش و بی‌فایده .

اون مسئولِ کم‌سواد و کم‌اطلاع هم که بماند ... بهر روی، روشنه که چنین کسب و کاری، تحت چنین " سوء مدیریتِ " کلانی، پا نخواهد گرفت و - متأسفانه - مدتها قبل متوجه شدم که شرایط اون کسب و کار - با وجود اون مدیر عاملِ خام و کارنابلد - به جایی رسیده که تقریباً می‌شه گفت تمام‌شدست کار اون شرکت - متأسفانه - .

با عبارت آخر کامنتت هم - طبیعتاً - کاملاً مؤافقم .

بخشی از مطلب آخرت رو هم خوندم؛
چه رسوم جالبی دارین، بهار جان .

از دقت نظرت ممنونم و برات آرزوی سعادت و بهروزی دارم .


 

سلام جناب خادم بزرگوار

خیلی لطف کردین تشریف آوردین 

منظورم از درد و دل با اون آقای مدیر عامل بود...

همه جای ایران رسومشون قشنگه ، خواستم یکی از آیین زیبا رو بگم که یادمون بیاد قدمت این سرزمین عزیز رو

ممنونم سر زدین و آرزویه سلامتی و شادی در زندگی براتون دارم ... 

 



T
ساعت19:11---16 شهريور 1395


خیلی پست خوبی بود من از رسوماتشون نمیدونستم و با اکثر زبان ها اشنایی داشتم ولی این زبان رو نشنیده بودم ...

 


 

سلام 

ممنونم عزیزم 

زبون بندری خیلی شیرینه البته برا بندرعباس لهجه است نه تغییر زبون چون خیلی آسونه یادگیریش 

همه ی زبانهای اقوام ایرانی قشنگه ...



سیدمرتضی قاضوی
ساعت11:52---16 شهريور 1395

عجب پستی گذاشتی بهار؛ یه زمانی وقتی جنوب شروع کرد به نوشتن اینطوری قرار بود معرفی کنه که یکهو بست وبلاگشو!
ممنونم ازت
عجب رسم خوبی بوده واقعن..

تلفن و اینترنت و ... مزایای زیادی دارن ولی از طرفی مردم کمتر حضوری همو می بینن و بسنده می کنن به همین تکنولوژی..
تشکر بخاطر پست خوبت درباره ی رسم مردم بی نظیر هرمزگان

 


سلام آقا سید بزرگوار و همراه همیشگی وب زندگی 

بله خیلی رسم خوبی بود و الانم بعضی مناطق این رسم هست ...

 درسته تلفن و اینترنت خیلی خوبه ولی خیلی دلها رو ازهم دور کرده ...

خوشحالم که خوشتون اومدلبخند

 

 



نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در دو شنبه 15 شهريور 1395برچسب:,ساعت 15:37 توسط بهار|


آخرين مطالب
Design By : Pars Skin